جدول جو
جدول جو

معنی تقی همدانی - جستجوی لغت در جدول جو

تقی همدانی
(تَ یِ هََ)
از شعرا و سادات همدان است. به هندوستان رفت و در آنجا درگذشت. این بیت از اوست:
آب از دل من خورد خدنگش
چون تازه نهال بر لب جوی.
(از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ کی یِ هََ مَ)
جوانی نامراد و از نعلچی گری مدارا می گذرانیده... و اکثر در اردوی شاه طهماسب صفوی در نزد امراء بوده. از اوست:
به سوی مصر نیامد نسیمی از کنعان
که دامنی نزند آتش زلیخا را...
(از آتشکدۀ آذر).
صاحب مجمع الخواص آرد:... به نعلگری اشتغال دارد و با کسب خود امرارمعاش می کند. باید صاحب همت باشد که به چنین شغل کم سود پر زحمتی راضی شد و به ننگ قطعه و قصیده گذراندن تن در نمیدهد. طبع شعرش خوب است و این ابیات از اوست:
گر دل از عرض نیازم بمرادی نرسد
اینقدر شد که ترا بر سر ناز آوردم...
لب تو کرده چنان عام رسم احیا را
که میدهد به اجل منصب مسیحا را...
رجوع به مجمع الخواص چ خیام پور ص 209 و آتشکدۀ آذر شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِهََ مَ)
ابن ابی طالب بن عبدالمطلب حسینی همدانی نجفی. وی فقیه و اصولی بود و در حدود سال 1320 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اصول الفقه. 2- تذکرهالنفس فی الاخلاق. 3- کتاب الحساب. (از معجم المؤلفین)
ابن نصرالله همدانی. وی در حدود سال 1270 هجری قمری در همدان متولد شد و به نجف اشرف رفت و در سال 1339 هجری قمری در آنجا درگذشت. او راست: تعلیقه علی الفرائد. (از اعیان الشیعه ج 42 ص 196)
ابن محمد بن علی بن یوسف همدانی. متوفی در سال 786 هجری قمری او راست: 1- اختیارات المنطق فی التصوف. 2- اوراد فتحیه. (از اعیان الشیعۀ عاملی ج 24 ص 34)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ هََمَ)
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی حسینی یمانی شافعی. مشهور به ابن ازرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ازرق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ هََ مَ)
ابن محمد بن عبدالصمد بن عبدالاحد بن عبدالغالب مصری سخاوی. ملقب به علم الدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علم الدین سخاوی شود
ابن حسین بن احمد بن حسن بن قاسم بن حسن بن علی همدانی. مشهور به فلکی و مکنی به ابوالفضل. رجوع به علی فلکی شود
لغت نامه دهخدا